عملیات سخت و دلخراش از شیر گرفتن
سلام گلم !
معصومه 22 ماهه:
مامانی امروز عملیات سخت از شیر گرفتنتو شروع کردم ...
خیلی سخته برام وقتی میبینم میای سمتم و به مم نگاه میکنی و برمیگردی دلم کباب شد امروز گلم .
خیلی معصومانه میگی مم پووو سده؟؟؟؟ یعنی مم اوف شده؟؟؟ هیچ وقت به این آرومی و
بدون شیر نخوابیده بودی . هم بعد از ظهر هم شب تا گذاشتم روی پام که تکونت بدم گفتی
بتو ، پتوتو انداختم روت و خوابیدی عسلم معصومه من واقعا معصومی
خیلی ناراحتم دارم یه ماه زودتر از شیر میگیرم اما چه کنم مامانی ماه رمضانه و مجبورم
. آخه شیرخوردنت خیلی به من فشار میاره ، فشارم هشته و میترسم مریض شم و چون
میخوام روزه بگیرم دکترم گفته حتماباید از شیر بگیرمت...
خانومی ایشالا همیشه سلامت باشی و این دو سال شیری که خوردی وجودی پاک و
سرشاراز عشق به خدا و ائمه برات ساخته باشه . از خدای مهربون هم میخوام این دو سال
دوران شیردهی رو از من قبول کنه و گناهامو به خاطر تو ببخشه عزیزم