***معصومه ناز ما ******معصومه ناز ما ***، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
**فاطمه بانوی ما ****فاطمه بانوی ما **، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

معصومه ، مسافر بهشت

خیلی سوال میکنه

1393/4/24 8:01
502 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی محبت

 معصومه 34 ماهه :

شدیدا کنجکاو شدی و همش ازمون سوال میکنی با اینکه 90 درصد جواب سوالا رو خودت میدونی ،

اینو از لبخندی که هنگام سوال کردن به لب داری میفهمم آرام

مثلا میگی سوال

چرا هوا تاریک سده ؟ چجوری ؟ برای چی ؟

چرا غذا داغه ؟ چجوری ؟

چرا بابا میره سر کار؟

چرا لباس میپوشیم ؟

چرا خونه رو تمیز میکنیم ؟

چرا میریم دکتر ؟

چرااااا چرااااااااا چراااااااااااااا های خیلی زیاد که الان یادم نمیاد

من و بابایی هم سعی میکنیم با حوصله همه رو برات توضیح بدیم و تو هم دقیق گوش میدی گلم

راستی نی نی خاله نسترن 9 تیر دنیا اومده و ما از این بابت خیلی خوشحالیم . خاله نسترن عزیز

همسایه مهربونمونه که روبرومون زندگی میکنن .  خیلی دوسش داری و به همه میگی که نی نی

خاله به دنیا اومده ... اسمشم دل آرا ست . قدمش مبارک خاله بوس

             

ماه رمضونه و ما هر روز برای بابایی افطاری درست میکنیم و شما خیلی خوب فهمیدی که روزه

داری یعنی چی شاید از لحاظ معنوی هنوز متوجه نباشی اما اینو درک کردی که نباید تا اذان چیزی خورد ..

به بابا میگی بابا تو روزه ای ؟ بابا میگه بله میگی اذان نداده ؟ بابا میگه داره اذان میده  و تو میگی  قبول باشه ! قبول حق باشه!

خیلی منتظر به دنیا اومدن آبجی فاطمه هستی . هر وقت که میخوام برم بیرون یا دکتر ازم میپرسی

داری میری فاطمه رو در بیاری؟ خجالت

خیلی خیلی خیلی دلم برای بغل کردن و بلند کردن و فشار دادنت تنگ شده مامانی از وقتی سنگین

تر شدم و نی نی فاطمه بزرگتر شده کمتر میتونم خوب بغلت کنم تو هم همین احساس و داری ...

این دو ماه هم تموم بشه یه دل سیر بغلت میکنم با اینکه همیشه دلم میخواد کوچولو باشی و تو

بغلم باشی...محبت

 

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان افسانه
24 تیر 93 9:31
خیلی ماهی عسلی چه سوالایی به ذهن بچه ها میاداااا شیرین زبون فدات بشم من الهی ابجی کوچولوی نازت هم زودی بیاد تو جوع 3 نفریه شما و میشید 4 نفر
خاله راضیه
3 مرداد 93 10:02
عشششششششششششششششق منی دیگه خاله جون! فدای لبای غنچه شده و ابروهای اخم کرده ت(به نشانه ی دقت و توجه) وقتی که داری سوال می پرسی! این دوره ی محرومیت از بغل مامان خیلی زود می گذره اصلاً نگران نباش گل من
مامان جون معصومه
10 مرداد 93 20:02
آخ آخ نمیدونی که وقتی چرا میگی چجوری قند تو دلم آب می شه عزیز نازم