***معصومه ناز ما ******معصومه ناز ما ***، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
**فاطمه بانوی ما ****فاطمه بانوی ما **، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

معصومه ، مسافر بهشت

خودت قضاوت کن!!!!!!!

                   معصومه28 ماهه : سلام و صد سلام به دوستای گلم و دختر نازم من با کلی عکس و دل پر اومدم!!!!!!!!!!!!!!!                                                               مامانی خودت قضاوت کن گل...
2 دی 1392

دوستای معصومه

سلام مامانی این اسما نمیدونم چیه ولی زیاد به کار میبری... باندیلین ، ساندیلین ، اسوندیل ، ایشاندیل ، بامبابام یه روز که دراز کشیده بودم برام قصه گفتی: یه کی بود یکی نبود جوجه هه بفت مامانشو بوس بدونه ، باباشو بوس بدونه ، ساندیلین و بوس بدونه ............ وقتی کار خوب می کنی یا کاری میکنی که تشویق میخوای بلند میگی: من دستری دوبم (من دختر خوبیم) وقتی عصبانی هستی میای پیشم میگم خوش اومدی میگی خوش اومدی نه! خیلی قانع هستی یا هنوز مفهوم تعداد رو نمیدونی... وقتی میگیم یه دفتر دیگه برات بخریم میگی نه هدیم دوبه (همین خوبه) به ابرو میگی اروب   به چشم میگی چپش م...
11 آذر 1392

خبرای جدید

معصومه 27 ماهه: سلام  شکوفه من و بابایی  عسلم مهربونم ببخشید دیر به دیر برات مینویسم آخه مودم سوخته و من با تب لت بابایی میام سر میزنم اونم باید شما خواب باشی آخه شدیدا حساس شدی و نمیخوای ما رو مشغول کارای دیگه ببینی و دربست در اختیارت باشیم . ما هم غلام حلقه به گوش شما شدیم عین جوجه که دنبال مامانش میره تو هم دنبال من یا بابایی همه جای خونه راه میوفتی. مامان جون سوم آذر عمل کرده و خوابیده من هر روز بهش سر میزنم  تا تنها نباشن روز اولی که رفتیم خونشون تا مامان جونو دیدی که خوابیده سرتو خم کردی و گفتی الهی میمیرم . مامان جون و با باباجون دوتایی قربون صدقت رفتن و گفتن خدا نکنه مهربونم یه هفتس که با کمال آرامش تو ا...
8 آذر 1392

این روزا !!!!!!!!

معصومه 27 ماهه: سلام گلم   دو هفته پیش تب کردی بردیمت دکتر گفت تب بدون دلیل آزمایش میخواد شاید عفونت باشه آزمایش سالم بود خداروشکر اومدیم خونه پروفنی که دکتر داده بود بهت دادم اینجوری خوابت برد بعد یه هفته فهمیدیم دندون در میاوردی عزیزم 18 دندونه شدی هورااااااااا   مامان جونم هیچ وقت بیحالیتو نبینم . معصومه وقتی برای مامانی ناز میکنه ( راستی معصومه جونم یاد گرفته خودش سوار تابش میشه آفرین عسلکم) اینم جایزه بابایی به خاطر نقاشی های بی نظیرت (آذر 92) البته بابایی هر هفته یه دفتر نقاشی زیبا و بزرگ هم برات میگیره که بعدها حتما عکساشو...
6 آذر 1392

دو تا خبر خوش

سلام گلکم 27 ماهگیت مبارک معصومه جونم دو تا خبر خوش برات دارم  یکی این که 17 دندونه شدی یعنی یه دونه به دندونای قبلیت اضافه شد ولی اونقدر عصبی شدی که نگو میدونم درد داره خیلی هم درد داره مامان فدات شه  دوم اینکه امشب به کمک بابایی مهربون تو دسشویی و روی صندلی جیش کردی  خودت خیلی تعجب کرده بودی اما ما ذوق کردیم ... خداروشکر بابایی خیلی حوصله داره من دقیقه ها مینشستم کنارت تو دسشویی و با هم حرف میزدیم شعر میخوندیم دست میزدیم اما اخبری از جیش نبود در آخر هم دست از پا دراز تر میومدیم بیرون... اما امشب بابایی گفت حرفی از جیش کردن باهات نزنم تو رو تشویق کرد بری رو صندلی بشینی و ماهی های روی دیوار که برات چسبوندیم رو نگاه ...
1 آذر 1392

محرم

  معصومه نازنینم محرم امسال هم از راه رسید و سومین محرم زندگیته عزیزم از امام حسین میخوام لحظه های زندگیت با عشق حسین عجین باشه تو رو میسپارم به عشق حسین علی اصغرش       ...
18 آبان 1392

امام رضا سلام

  معصومه 26 ماهه: سلام مهربونم زیارتت قبول                         بعد از معذرت خواهی از گلکم که دیر به دیر براش مینویسم خبر تازه این که 7 آبان امسال که شما 2 سال و 2 ماهت شد با هم یعنی من و تو به زیارت امام رضا (ع) رفتیم بدون بابایی این که چی شد تنها رفتیم بماند بعدا بر ات تعریف میکنم ، فکر میکردم کاری نداره سفر بدون بابا اما اینطور نبود خیلی سخت گذشت هم به خاطر دوری بابایی هم به خاطر مسئولیت تو که تنها بودم و نگران ... بابایی برامون هتل رزرو کرد و صبح روز سه شنبه بابا...
18 آبان 1392

سوره توحید پیشرفته

 معصومه 26 ماهه: سلام گلکم مامانی عسلی هزار ماشالا داری بزرگ میشی و کارات جالب و جالب تر میشه اما بعضی کارات واقعا کلافه و خستم میکنه مثلا اینکه ما از دست شما فسقلی آب سرد کن یخچال رو بستیم و شیشه آب گذاشتم تو یخچال بلاچه من میری شیشه  رو برمیداری و یه کم میخوری بقیشو خالی میکنی رو زمین یا مبل ... نمیدونم چقد برات جالبه اما من تحمل ندارم... به یه ذره میگی ذی یره به من بشورم میگی بشورمم به آشپزخونه میگی آسپزدانانه سوره توحید پیشرفته بسم لاهه رحمان رحیییییم. دل هو اله احححححححد . اله صمد. لم للد ولم لوییید . ولم یدووون لهووو دوفوووا احد. الهم صلی علا مم مد و آل مم مد.   ...
3 آبان 1392

31 سالگی بابایی

معصومه25 ماهه: سلام معصومه ی نازم                          امروز تولد بابایی بود دیشب براش یه تولد خودمونی و کوچولو گرفتیم خیلی خوش گذشت ایشالا به تو هم خوش گذشته باشه کلی بادکنک بازی کردی و ازمون فیلم گرفتی دوربین رو به ما نمیدادی دایی هر کار میکرد ازت بگیره باز ازش میگرفتی و خودت دست به کار میشدی فدات شم...      همسر عزیزم ، فداکار و مهربونم عاشقانه دو ستت دارم و با تو به بهترین راه عاشقانه رسیدم یعن...
19 مهر 1392