***معصومه ناز ما ******معصومه ناز ما ***، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
**فاطمه بانوی ما ****فاطمه بانوی ما **، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

معصومه ، مسافر بهشت

خدایا شکر برای مهربونم

1392/12/25 7:58
262 بازدید
اشتراک گذاری

معصومه31 ماهه:

سلام و هزار تا سلام به مهربونترین دختر دنیا

معصومه مهربونم تو با این صفت تو خونمون و تو خونواده معروف شدی اونقدر که مهربونی

عزیزکم ... همه نی نی ها مهربونن اما تو محبتت یه جور دیگس بدون منت و درخواسته ...

اینو من تنها نمیگم هر کسی که محبتت رو چشیده میگه ...شکر. لبخند

خدای مهربونم ممنون از اینکه دختر سالم و با احساس به ما دادی .شکر. هورا

از وقتی برگشتیم خونه خودمون هم حال من بهتر شده هم حال بابایی و شما . من یکم درد

بارداری دارم اما از لحاظ روحی خیلی خوبم .شکر . قلب

دیروز رفتم دکتر برای چکاب بارداریم وقتی برگشتیم خونه ازم پرسیدی مامان رفتی دکتر؟

گفتم بله دخترم ، گفتی : نی نی خوب شد ؟ (آخه صبح اون روز خیلی درد داشتم) گفتم :

بله دخترم ، وقتی خیالت راحت شد و داشتی حرکت میکردی زیر لب گفتی : خدارو شکر

معصومه ، نی نی خوب شد ! اونجا بود که دلم میخواست پر بکشم به آسمون از لطف و

عظمت خدا ، خدایا این فرشته ناز این محبت کردنو چقد زود یاد گرفته ، چقد خوب زمان گفتن

جمله ها رو آموخته .شکرتشویق

چند شبه دیگه مثل قبل تو اتاق خودت تا صبح میخوابی ، فقط نصف شب چند بار بابایی رو

صدا میکنی و میگی بیا پیشم ، بابای مهربون هم میاد و نازت میکنه دوباره خوابت میبره .لبخند

دیروز صب وقتی از خواب بلند شدی بابا رفته بود سر کار ، خیلی صداش کردی که بیاد

پیشت منم جواب نمیدادم ببینم چیکار میکنی میای اتاق ما یا نه ، خلاصه بعد از کلی صدا

کردن (بابا ، بابایی ، باباجونم ، بااااااابااااااااااا ، بیا ، بابا بیا دیگه ، بااااااااااااااااابااااااااااااااااااا

، کجایی بیا دیگه ، بابا بیا کارت دارم ، یه لحظه بیا ) خمیازهمن هم دلم میخواست جوابتو

بدم هم میخواستم ببینم آخرش چه کار میکنی !!!

 

بعد از 5 دقیقه صدا کردن از تختت اومدی پایین و اومدی اتاق ما ، منم خودمو به خواب زدم ،

اتاق تاریک بود اومدی جلو تر و با تعجب به من نگاه کردی با خودت گفتی این مامانه ، آره

مامانه بابا نیست،سوال منم داشتم میترکیدم میخواستم بخندم اما نمیشد ، اومدی جلوتر گفتی

اااااااا بابا نیست معصومه ، بابا رفته سر کار ، بیا بخواب معصومه پیش مامان ، بابا نیست ....

خودتو آروم کردی و خوابیدی پیش من.نیشخند

عسلم منم بیدار شدم یه بوس گنده ازت گرفتم ... خنده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا
24 فروردین 93 13:02
نازی دلم برای معصومه تنگ شده.
مامان دو فرشته
پاسخ
عزیزم ما هم دوست داریم
مامان ضحـــــــــــا
26 فروردین 93 7:52
سلام مرضيه جون حالتون چطوره؟؟ بهتري؟؟روبراهي؟؟ آفرين به معصومه جون كه اينقدر با محبت و مهربونه كوچولوي نازمون چطوره؟؟ مواظب خودت باش
مامان دو فرشته
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از محبتت خداروشکر خوبیم ، نی نی کوچولومونم خوبه الحمدلله ، یکم به مامانی بی خوابی داده فقط، ممنونم که اومدی ضحای نازم رو ببوس