***معصومه ناز ما ******معصومه ناز ما ***، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
**فاطمه بانوی ما ****فاطمه بانوی ما **، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

معصومه ، مسافر بهشت

سلام سلام ما اومدیم

سلام به روی ماهتون  سلام به دخمل نازمون ببخشید مامانی یه کم دیر شد . بازم اومدم تا خاطرات قشنگتو با شیطنت های جالبتو بنویسم عزیزم. عزیز دلم الان خوابی و من میتونم بشینم بنویسم زمانی که بیداری اصلا اجازه نمیدی.  دلم برای وبلاگت و دوستای قشنگمون یه ذره شده . به همه از اینجا سلام گرم خودمو اعلام میکنم و از اینکه تو این یه ماه و نیم ما رو تنها نذاشتن و برام پیام میذاشتن ممنونم. ...
13 بهمن 1391

خداحافظی

سلام به دختر عزیزم ودوستای قشنگمون من امروز اومدم خداحافظی یه ماهه کنم کار خیری در پیشه که باید انجامش بدم و بعد ان شاالله میام و برات مینویسم عزیزم و اگه کارمون به سلامتی انجام شد برات تعریف میکنم دلبندم . کامپیوتر تعطیل . اینترنت تعطیل چون خیلی برام مشغله فکری ایجاد کرده و میخام یه چند وقتی برای خودم باشم تا کارمون به درستی و سر موقع انجام بشه ان شاالله . همه خاطراتت رو برات مینویسم عزیز دلم و مطمئن باش چیزی از قلم نمیوفته دختر ناز . عکسای نازتو برات درست کردم شاید اون آخرین مطلبی باشه که فعلا برات میذارم و باز برمیگردم قربون مهربونترین دختر دنیا بشم من . عاشقتم مامانی مخصوصا زمانی که با زور بوسم میکنی د...
30 آذر 1391

یلدات مبارک

سلام عزیز دلم جوجه زیبای من یلدات مبارک سلام جوجه های مامان و بابا یلدای شما هم مبارک عاشقانه ترین لحظه های زندگیم مال تو عزیزم ، همسرم ، همدلم ، شریکم ، همدردم یلدات مبارک                                                        معصومه ما ، دنیای زیبایی برایمان ساختی که تیرگی و خستگی و سردی این دنیا برایمان نامفهوم شده.خدایا این زیبایی زندگیمون رو حفظ کن و در آغوشت سلامت بدار آمین    معصومه 15 ماهه: هزار ماشاالله به تو دلبندم توی این چ...
28 آذر 1391

دست گل های معصومه

معصومه15 ماهه: سلام مامانی من یه خولده سلما خوردم مواظبم باسی زود خوب میسم مامانی عسلم خیلی سخته چون مجبورم غذاهای سرخ کردنی درست نکنم و به شما هم آب پز و بخارپز بدم ببخشید عزیزم. یه چیز جالب و خنده دار واسه دخملی مامان وبابا ر عزیزم دخترم فدات شم چند روزه که با مامانی حرف میزنی و منم میفهمم که چی میگی اما اونقدر اتفاقی و سریع رخ میده که نمیتونم ضبط کنم . خیلی جالبه که تا مامانی عطسه میکنه تو هم ادامو در میاری و بهم میخندی بلاچه مامان توکه سرما خورده بودی من بهت نمیخندیدم. گیر دادی به دوربین عکاسی و باهاش ور میری آخه یاد گرفتی چطور روشن و خاموشش کنی لنزش داغون شده.گوشی موبایل من هم همینطور داغونش کردی دائم داری باهاش عک...
22 آذر 1391

معصومه و باغ وحش

معصومه15 ماهه: سلام مامانی جمعه  رفتیم باغ وحش که حیوونای قشنگو ببینی و آشنا بشی اما به همه میگفتی هاپو حتی به پرنده ها .... خیلی  هوا سرد بود اما چسبید خوش گذشت و شما کلی بازی کردی. اینم عکساش   فعلا بای بای مامانی ...
19 آذر 1391

عشق مامان جونمی

معصومه15 ماهه: سلام دوستای نازم آخه چی بگم از دست این دخمل طلا   روزی 5 -6 بار   منو  میکشی و زنده میکنی با این حرف زدنت بابایی شاهده که چقد خودمو کنترل میکنم که جیغ نکشم ولی باز از دستم در میره همسایه ها از دستم آسایش ندارن اینقد که داد میکشم و ذوق میکنم. جدیدا کلماتی به کار میبری که دلمونو آب میکنی مثل مانی ............................ مامانی بابایی...........................بابایی باسی...........................باشه بری............................بریم من.............................من اینا.............................ایناها منی..........................مرضیه ...
16 آذر 1391

اییییییییی یعنی سلام

معصومه 15 ماهه: ایییییییییییییییییییییییییی سوالهایی که معصومه ما با شیرین زبونی جواب میده خدا کجاس؟  بادی تو دختر منی؟  آده کی دختر منه؟ من بابا کجاس؟ آآآآآآآ بریم دد؟  آده دد ساعت چنده؟ ده این چند تاس؟ دو معصومه؟؟؟؟!!!!!!!! بدهههه بریم آب بازی؟ آب بازی   بریم بخوابیم؟ ننناااا   شام بخوریم ؟همهههه هوا سرده یا گرمه ؟ دیییده   مامانو دوست داری ؟ آدهه   بابا رو دوست داری؟ آدهه نی نی رو دوست داری ؟ آآ نی نی  آدهه ...
16 آذر 1391

مهمون کوچولو

معصومه 15 ماهه: دوست جدید دخترمون آقا شایان (پسر عمو ی مامان) ههههههههههههههههههههههههه امروز مهمون ماست و با دخترم کلی بازی کرده و خسته و کوفته خوابیدن .   دنیا برای تو ست اگر بخندی  عزیزکم غم نداشته باش تا دورت بگردد.         دختر نازم اصلا اذیت نکردی و گذاشتی شایان با اسباب بازیات بازی کنه . ...
9 آذر 1391