محرم
سلام ببخشید که دیر کردما!!
سه ماهت بود . محرم آمده بود و سرمون گرم عزاداری اما حسین . ما تصمیم داشتیم یه روز از محرم رو نذری بدیم . تاسوعا با کمک دایی بهروز و مامان جونینا عدس پلو پختیم و تو رو بردیم سر نذریمون و کلی برات دعا کردیم . عسل مامان امیدوارم امام حسین پشتیبانت باشه.
وقتی تو رو تو لباس مشکی و سربند یا حسین میدیدم یاد دل شکسته امام حسین و علی اصغرش می افتادم خدایا چی کشید اماممون...
روز عاشورا بردیمت امام زاده اسماعیل تا دسته های عزاداری امام حسین رو ببینی ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی