***معصومه ناز ما ******معصومه ناز ما ***، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
**فاطمه بانوی ما ****فاطمه بانوی ما **، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

معصومه ، مسافر بهشت

جمله های سنجیده و زیرکانه دخترم

1393/6/18 3:06
646 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامانلبخند

اومدم تا از شیرین کاریهای جدیدت بنویسم که دلمونو بردی !

یه روز صب که میخواستم برات صبونه تخم مرغ آبپز کنم:

مامان:  معصومه جان تخم مرغ میخوری برات بپزم ؟

معصومه : (با عصبانیت ) نه نمیخورم ! ابرو

مامان : من نمیدونم میخوری یا نه ولی برات میپزم ! ( به محض اینکه تخم مرغ رو از یخچال برداشتم تو دستم ترکید )

معصومه : ( با حالت تمسخر به مامان نگاه کرد و به پذیرایی رفت و با خودش گفت ؛) اعصابمو دورد (خورد) کردی تخم مرغه ترکید!!!کلافهخنده

مامان :تعجب

 

وقتی به تبلت بابایی گیر میدی دیگه ولش نمیکنی ... دیشب  سر نماز بودم تو و بابایی رو مبل نشسته بودین به

بابایی چند بار گفتی بابا تبلتتو میدی بابا گفت نه ؛ بابا حواسش نبود اما من تو رو  که روبروم بودی  میدیدم ! یکی

از پاهاتو محکم گرفتی و فشار دادی و از ته دل و با لرزش گفتی تبلتتو بدهههههههههههههههههههه . منم خندم

گرفت و توی نماز نتونستم خودمو نگه دارم و قهقهه زدم  بابایی هم به خنده افتاد و کلا نمازم باطل شد...خندهگریه

آده میداااااااااااااااام !

این جمله ایه که ما این روزا خیلی ازت میشنوییم هر چیزی که از ما میخوای و نباید بهت بدیم یا در دسترس

نیست تو میگی آده میداااااام 

خیلی قشنگ و مامانی میگی جوری که دلمون برات میسوزه بغل

 

تو خوشحالی ؟ تو الان خوشحالی ؟ سوال

جمله ای که معصومه هنگام ناراحت کردنمون میزنه و شدیدا موزیانه ما رو به خنده وادار میکنه تا یادمون بره چه کار کرده قهقهه

خلاصه مامانی این روزا با وجود تو هیچ غم و غصه ای تو زندگیمون راه پیدا نمیکنه و تمام خستگیمون با یه

لبخندت از تنمون در میاد گلم. ایشالا همیشه شاد باشی مهربونم.

راستی امشب که از دکتر مامانی اومدیم خونه و من از درد زیاد گریه میکردم اومدی بوسم کردی و گفتی الهی

بمیرم (دور از جونت  مامانی)

بعد دستاتو بردی بالا و با دهن پر که داشتی کوکو میخوردی گفتی دودایا (خدایا) نینیمون فاطمه سالم بیاد بیرون ...لبخند

عاشقانه و از ته دل آمین گفتم چون مطمینم دعات به عرش رفت خدایا شکرت .قلب

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

آغوش محبت
21 شهریور 93 11:42
واقعاً فرشته است این دخملی! مث اسمش معصوم و پاکه! خدا همیشه نگهدارش باشه! عاشقتم معصومه ی مهربوووووووووووووووووووووووووون و شیرین زبون خاله!
مامان جون معصومه
24 شهریور 93 6:04
معصومه جون تبلت می خوای؟اگه بیای خونمون بهت تبلت میدم آ ،،،،،،،الهی قربونت برم عزیز مامان
مامان
30 شهریور 93 16:33
سلام خانمی من داشتم در مورد دکتر مقصودی اطلاعات جمع میکردم و فهمیدم شما با ایشون تو بیمازستان بانک زایمان داشتین میتونید بگید راضی بودین یا نه؟ الانم میدونید چطورین؟دستمزد جدا میگیرن؟ از کارشون راضی بودین؟ شوهر منم کارمند بانک میخوام برم اونجا ممنون میشم کمکم کنید
مامان دو فرشته
پاسخ
سلام دکتر خوب و ماهریه دستمزد جدا نمیگیره و از زایمانم هم خیلی راضی بودم دختر دومم رو که باردار شدم بازم رفتم پیشش و تا آخرین ماه رفتم و اومدم اما زایمانم با اینکه سزارین بود اتفاقی شد و یه شب زودتر دردم گرفت و دکتر نیومد بالا سرم . از این کارش خیلی ناراحت شدم بعدا فهمیدم که با همه همینطوره زایمان اورژانسی ها رو قبول نمیکنه و نمیاد . در کل اگه میخای سزارین شی دستش خیلی خوبه ولی از من میشنوی یه دکتر متعهد رو انتخاب کن.
مامان ضحــــا
1 مهر 93 9:29
مامان گلشن
1 مهر 93 9:47
خدا عزیزهای دلت رو صالح وسالم برات حفظ کنه
مامان دو فرشته
پاسخ
ممنونم عزیز
مامان محمدحسین
2 مهر 93 23:21
سلام بالاخره بعد از چند ماه آپدیت کردم احتمال میدم فاطمه جون تا حالا به دنیا اومده باشه و من بعد از به دنیا اومدن محمدحسین فهمیدم که نباید زود رفت دیدن نی نی تازه به دنیا اومده! اما خیلی دوست دارم زودتر بیایم دیدنتون، هرچند که دیدن معصومه جون هم دیر اومدیم
مامان دو فرشته
پاسخ
سلام بله فاطمه بانو هم دنیا اومد ... ما هم دوست داریم ببینیمتون